در اثر گفتوگو یک جامعه میتواند از کلیتِ بسته بودنِ خود خارج شود و زنجیرهای ناآگاهی را از پای خویش بردارد. جامعه بسته به آسانی با اسطورهها و افسانهها اُنس پیدا میکند و هر چه بیشتر با واقعیتها بیگانه میشود. برای رها شدن از قید اسطورهها و آزادی از افسونِ افسانهها، شناختن اسطوره ضرورت پیدا میکند. بدون شناختن اسطوره، هرگز نمیتوان بر آن غلبه پیدا کرد. فلسفه در جدا ساختنِ وهم از عقل و شناختنِ افسانهها و زدودنِ اسطورهها، نقش فعال دارد و از اهمیت بسیار برخوردار است. فلسفه، نوعی نگاه دقیق و عقلانی به جهان است که حقیقت را از آنچه شبیه به حقیقت است بازمیشناسد و سره را از ناسره جدا میسازد. فلسفه، نظر است؛ ولی نظر به هیچ وجه با عمل بیارتباط نیست؛ چنانکه عمل نیز اگر با نظر ارتباط نداشته باشد، در واقع عمل به شمار نمیآید. [کتاب فراز و فرود فکر فلسفی نوشته غلامحسین ابراهیمی دینانی]